سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پسران کرمانشاه

u کل بازدیدها : 68781

u بازدیدهای امروز : 0

u بازدیدهای دیروز : 3

u  RSS 



u خانه
u مدیریت
u پست الکترونیک
u شناسنامه

یکشنبه 83/11/11 ساعت 7:31 عصر

i چه کار میشه کرد؟

سلام
چند روز پیش یکی از اقوام دور که تو کمیته ی امداد کار مکنه با منزلمان تماس گرفت و گفت که مخاد کامپیوتر بخره و از مَ خواست که بَرِی ایکه کلاه سرش نذارن باهش برم تا سیستمشه جمع بکنه.با هم رفتیم پاساژ میرداماد .یکی از آشناهاش هم با ما آمد تا به یکی از دکاندارای اونجانه که باهش رفاقت داشت معرفیمان بکنه.
رفتیم و قطعات سیستمی که مخاست رَ انتخاب کردیم و حالا نوبت چانه زدن سر قیمت بود.از اینجا بود که جنگ زرگری دکانداراگه شروع شد.اونا دو نفر بودن هر کدامشان سعی می کرد یِی جوری ای سیستمی که برداشته بودیم رَ عالی نشان بده.یکی از اونا می گفت ای سیستم لا اقل پونصد هزار تومن قیمتشه.اِی یکی می گفت م َ چند روز پیش همی سیستمه به یکی فروختم پانصد و سی هزار تومن ولی با شما 440 هزار تومن حساب مکنم!منم گفتم نه داداش.ایجوریا نیست.همو 440 تومنی که به ما گفتین هم زیاده.ای حرفه که زدم یکی اَ اونا ایجور نشان داد که بهش برخورده!گفت حالا که ایجوریه منم اصلا حاضر نیستم با ای قیمت به شما بفروشمش.حالا نوبه ی اویکی بود که به طرفداری از ما حرف بزنه!به ما گفت شما کارتان به حرفای ای رفیقمان نواشه.مَ ای سیستمه با همون 440 هزار تومن بشتان می فروشم.اویکی هم هی بالا پایین می پرید که مَ با ای قیمت نمی فروشم!خلاصه هر جوری شد سیستمه به ما به قیمت 440 هزار تومن قالب کردن.چند روز بعد از یکی از دوستام که سوال کردم تازه فهمیدم  15 هزار تومن فقط رو مانیتورگه زیادی حساب کردن!امروز قراره بریم سیستمه تحویل بگیریم.باید جوری حالشانه بگیرم که دیه به فکر حقه بازی نیفتن.
همو روزی که بری ای کاره رفته بودیم ،تو میرداماد یی پسره 12 -13 ساله بود که داشت چای می فروخت.دکاندارگه بشش گفت چند تا چای هم بری ما بریزه.ای آشنای ما که تو کمیته اس از پسرگه سوال کرد که شغل پدرت چیه؟
گفت: باوگم مردیه.دالگمیش مردیه.فقط خُوَم و خویشگم منیمه.
پرسید:کی خرجدانه میده؟
گفت: خوَم
بعدش گفت:خویشکگمیش مریضه.هفتِی یِی بار باید خون عوض بِکید.
گفت:باوگم تصادف کردیه و مردیه.اگه فقط یی امضا ارامان بکردیان الان ایمیش پول دار بیم.
نفهمیدم قضیه چه بوده ولی ظاهرا پدرش که تصادف کرده به امضای کسی احتیاج بوده تا بهشان دیه تعلق بگیره که ای اتفاقه نیفتاده.با وجودی که سنش  دوازده-سیزده سال بیشتر نبود خرج خودش و خواهر مریضش که  احتمالا سرطان خون داشت رَ می داد.با راهنمایی ای آقای که تو کمیته اس قرار شد اونا یی نامه بری کمیته بنویسن و وضعیت خودشانه توضیح بدن تا تحت پوشش کمیته قرار بگیرن.خدا را شکر ظاهرا مشکل ای یی نفره حل شد ولی بقیه چه؟خدا میدانه چند تا از ایجور آدما تو شهر ما وجود داره.مَ نمیدانم کی مسئول بررسی ای چیزاس؟مگه ما ادعا نمکنیم که  پیرو  علی (ع) هستیم ؟علی واقعا ایجوری بود؟علی خودشه در مقابل تک تک رعیتاش مسئول می دانست.نمخام مثل ای دلقکایی که ای چیزا رَ بهانه ی بری ضربه زدن به حکومت مکنن حرف سیاسی بزنم .اصلا  از ای حرفا منظور سیاسی ندارم ولی از  یِی حکومت شیعه انتظار میره که ای چیزا خیلی براش مهم باشه.درسه که کمیته خیلیا رَ تحت پوشش داره و کم یا زیاد خرجشانه میده ولی تکلیف اونایی که تحت پوشش نیستن چه میشه؟تازه اِی یِی بخش از قضیه اس.خیلیا هستن که سرپرست خانواده شان زنده اس ولی نمی تانه خرج خانواده شه در بیاره.خیلیا هستن که فقط میتانن خرج بخور و نمیری بری خانواده شان در بیارن.درسه که اینا زنده هستن و زندگی مکنن ولی چه زندگیی؟
مَ نمخام تمام مسولیته به پای دولت و حکومت بذارم.نخیر.هر کدام از ماها در مقابل ایجور افرادی مسولیت داریم.اصلا باید ایجور افرادیه تو لقمه لقمه ای که از گلومان پایین میره شریک بدانیم.هر کدام از ما اگه خودمانه شیعه ی مولا علی بدانیم باید خودمانه در مقابل افراد فقر جامعه مسئول بدانیم.هر کدام از ما باید سعی کنیم حتی اگه شده با نوک انگشت ، یی گوشه از او کیسه های که علی شبانه رو دوشش حمل می کرد و به در خانه ی فقرا می برد رَ بگیریم.مَ اصلا از شعار دادن خوشم نمیاد.نمی دانم چه کار میشه کرد ولی باید یی کاری انجام داد.تو کشورای خارجی که اصلا از اسلام و ای مسائل خبری نیست خیلیا با تشکیل ان جی او هایی سعی مکنن به فقرا کمک بکنن.چرا ما ای کاره انجام ندیم؟تو ماه رمضان تلویزیون یی عده از دانشجوها رَ نشان داد که کار خیلی خوبیه شروع کرده بودن.اونا با شناسایی خانواده هایی که وضعیت مالی خوبی ندارن شبانه کیسه های خوراکی رَ به صورت ناشناس درِ خانه شان می بردن و به ای ترتیب باعث می شدن لااقل بری چند شب اونا هم لذتهای زندگی رَ مثل بقیه ی مردم حس بکنن.به نظر شما تو کرمانشاه هم میشه ای کاره انجام داد؟مَ فکر مکنم اگه  همه ی دوستان یی یاعلی بگن و دست به کار بشن میشه کاراهای هر چند کوچیکی انجام داد.نظر شما چیَه؟
راستی دیدین چه به سره هتل بین المللیگمان! آوردن؟باید گفت که یکی از آثار باستانی شهرمان رَ از بیخ نابود کردن!آقا دستتان درد نکنه.کار خوبی کردین.ایجوری دیه کسی به جناب استاندار گیر نمیده که تکلیف هتل بین اللملی چه شد؟همیشه بهترین راه  بری حل مسئله پاک کردن صورت مسئله اس!البته جناب ترک نژاد قول دادن در اسرع وقت بری ساخت هتل جدید اقدام بکنن.آقای استاندار می گفت از کل اعتباری که بری اجرای ای طرحه  لازمه ،یک سومش تامین شده.به نظر شما ای یعنی چه؟پایان قضیه از همینجا مشخصه.
دوره ی ریاست جمهوری آقای خاتمی داره تمام میشه.چه تضمینی وجود داره که دولت بعدی بقیه ی اعتبار ساخت ای هتله تامین بکنه؟با یک سوم بودجه چه کار میشه کرد؟جز ایکه باز هم سازه های هتل رَ بالا میبرن  و تا سی سال دیه هموجوری میگذارنش؟البته امیدوارم ایجوری نباشه ولی خواهش مکنم اگه قراره یی آینه ی دق دیه برامان درست بکنین جان مادرتان ای کاره انجام ندین.ما اصلا هتل نخواستیم.بودجه شه خرج آسفالت خیابانا بکنین تا لااقل ای همه چاله چوله تو خیابانای اصلی وجود نداشته باشه.همی چاله های کوچولو میدانید چه ضرری به ماشین هایی که سطح شهر رفت و آمد مکنن میزنه؟
ظاهرا کار ساختن پل زیر گذر لب آب هم داره به خوبی پیش میره .قضیه ی دانشگاه صنعتی کرمانشاه رَ هم حتما تا حالا شنیدین.ای روزا همیجوری پشت سر هم از ای حرفای امیدوار کننده شنیده میشه. یکی نیست به جناب ترک نژاد بگه چرا تو ای مدتی که تو شهر ما می خوردی و می خوابیدی به فکر ای قضایا نبودی؟حالا که دوره ی ریاست جمهوری آقای خاتمی داره تمام میشه و طبیعتا دوره ی حکومت جناب استاندار هم به پایان خودش نزدیک میشه چه کاری بهتر از ایکه مردم کرمانشاه خاطره ی خوبی از جناب استاندار داشته باشن؟البته امیدوارم ایجوری نباشه ولی ما که چشممان آب نمخوره.از بس چاخان از مسولان شنیدیم دیه تا با چشم خودمان نبینیم باور نمکنیم.
شنیدم آقای خاتمی قراره همی روزا تشریف بیارن کرمانشاه.امیدورام سفر ایشان بری شهر و استان ما خیر و برکت(یعنی همون پول) زیادی داشته باشه.
زیاده عرضی نیس.
از همه ی دوستانی که بری مطلب قبلی کامنت گذاشتن هم واقعا ممنونم.شرمنده که بشتان کم سر میزنم.از آقا هادی و خانم پگاه و یاور وبقیه ی دوستان به خصوص خانم دولتشاهی (که اگه اشتباه نکنم از خاندان  دولتشاهی -از خانواده های اصیل و قدیمی کرمانشاه -هستن) به خاطر کامنتای امیدوار کننده شان تشکر مکنم.
یا علی

 


نوشته شده توسط: پسران کرمانشاه

نوشته های دیگران ()

*******

************

*********************************

************

*******


i لیست کل یادداشت های این وبلاگ

وبسایت
[عناوین آرشیوشده]

*********************************

********************

:: درباره من ::

پسران کرمانشاه

********************

:: لینک به وبلاگ ::

پسران کرمانشاه

********************

:: آرشیو ::

اون قدیم ندیما
پاییز 1385
تابستان 1385
بهار 1385

********************

:: لینک دوستان من ::

حکیمه تینا
آلونک تنهایی
یک کرماشانی
کرمانشاه پاتوق
خانم دولتشاهی
و ب نظرات ما ...
خاکستر گل سرخ
از سرزمین غم ها..
کرمانشاه دیار شیرین....
دختری به نام پی پلاس پلاس
کرماشان نیشتمان خوه ش نیشان
گروه صنعتی سجاد مهر کرمانشاه
دانشگاه رازی-مکانیک 84
رفیق باز سینه سوخته

********************

:: خبرنامه ::

 

********************

پارسی بلاگ ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ